کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز شکوه گر لبم آن گلعذار می بندد

    که ره به گریه بی اختیار می بندد؟

    اگر تو در نگشایی به روی من از ناز

    به آه من که در این حصار می بندد؟

    درین ریاض دل جمع غنچه ای دارد

    که در به روی نسیم بهار می بندد

    به رنگ و بوی جهان دل منه که وقت رحیل

    خزان نگار به دست چنار می بندد

    ز رشک آبله پا دلم پر از خون است

    که آب در گره از بهر خار می بندد

    یکی هزار شود نقد عمر دیده وری

    که دل به سوختگان چون شرار می بندد

    مکن چو خضر درین تیره خاکدان لنگر

    که آب زنگ درین جویبار می بندد

    کسی که بر سخن اهل حق نهد انشگت

    به خون خود کمر ذوالفقار می بندد

    دلیر بر صف افتادگان عشق متاز

    که هر پیاده ره صد سوار می بندد

    کند به زخم زبان هرکه منع من ز جنون

    به خار و خس ره سیل بهار می بندد

    دل از سپهر عبث روی دل طمع دارد

    چه طرف آینه از زنگبار می بندد؟

    کند ز دولت دنیا ثبات هرکه طمع

    به پای برق سبکرو نگار می بندد

    خوشا کسی که درین میهمانسرا صائب

    گران نگشته بر احباب، بار می بندد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha