به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دل رمیده ملول از سفر نمی گردد
فتاد هرکه به این راه بر نمی گردد
شده است خشک چنان چشم من ز بیدردی
که از نظاره خورشید تر نمی گردد
مشو به سنگدلی غره ای کمان ابرو
که تیر آه من از سنگ بر نمی گردد
دل از عقیق لب او چگونه بردارم؟
که تشنه سیر ز آب گهر نمی گردد
زمین ساده دلیهاست سخت دامنگیر
ز آبگینه من نقش بر نمی گردد
نمی شوند بزرگان ز پاس خود غافل
که تیغ کوه جدا از کمر نمی گردد
سراب تشنه لبان را نمی کند سیراب
که حرص جاه کم از سیم و زر نمی گردد
ز زور آب شناور نمی شود عاجز
ز باده ساقی ما بیخبر نمی گردد
بغیر خون جگر باده ای درین دوران
نصیب صائب خونین جگر نمی گردد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.