صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۷۰۲: دل رمیده ملول از سفر نمی گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل رمیده ملول از سفر نمی گردد فتاد هرکه به این راه بر نمی گردد شده است خشک چنان چشم من ز بیدردی که از نظاره خورشید تر نمی گردد مشو به سنگدلی غره ای کمان ابرو که تیر آه من از سنگ بر نمی گردد دل از عقیق لب او چگونه بردارم؟ که تشنه سیر ز آب گهر نمی گردد زمین ساده دلیهاست سخت دامنگیر ز آبگینه من نقش بر نمی گردد نمی شوند بزرگان ز پاس خود غافل که تیغ کوه جدا از کمر نمی گردد سراب تشنه لبان را نمی کند سیراب که حرص جاه کم از سیم و زر نمی گردد ز زور آب شناور نمی شود عاجز ز باده ساقی ما بیخبر نمی گردد بغیر خون جگر باده ای درین دوران نصیب صائب خونین جگر نمی گردد صائب تبریزی