کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون قلم بر سر غمنامه هجران آید

    دل به جان، آه به لب، اشک به مژگان آید

    گر شب هجر سیاهی شود و آه قلم

    نامه شوق محال است به پایان آید

    موج ساکن نشود قلزم بی پایان را

    سخن شوق به پایان به چه عنوان آید؟

    تا نیفتد به دو چشم تو مرا چشم، دگر

    چه خیال است مرا خواب به مژگان آید؟

    مژده وصل مگر مانع رفتن گردد

    خسته ای را که ز هجر تو لب جان آید

    چون گل از دست نگارین تو چون یاد کنم

    چاکم از سینه جلوریز به دامان آید

    کشت امید مرا ابر بهار دگرست

    قاصدی کز سر کویت عرق افشان آید

    گر بداند که چه خون می خورم از تنهایی

    دل شب بر سر من مست و غزلخوان آید

    چه نظر بر دل صد پاره ما خواهد کرد؟

    لاله رویی که خراجش ز گلستان آید

    گریه ای سر کنم از درد که آن سرو روان

    همره قافله اشک به دامان آید

    چشم یعقوب مرا پیرهن بینایی است

    هر غباری که ز کوی تو خرامان آید

    خنده شیشه می بر تو گران می آید

    به چه امید کسی بر سر افغان آید

    چه بهشتی است که تا پای در آن کوی نهم

    یارم از خانه برون دست و گریبان آید

    از غریبی دل من باز نیاید صائب

    مگر آن روز که یارم به صفاهان آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha