کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوش بهاری است حریفان نظری بگشایید

    بر دل از عالم ارواح دری بگشایید

    سبزه ها از جگر خاک خبرها دارند

    گوش چون گل به هوای خبری بگشایید

    موج گل از سر دیوار چمن می گذرد

    در قفس چند توان بود، پری بگشایید

    تا خزان ناخن گل را نپرانده است به چوب

    بر دل تنگ خود از چاک دری بگشایید

    گرچه از لطف در آغوش نیاید گلزار

    چون نسیم سحر آغوش و بری بگشایید

    کار چون غنچه گل تنگ مگیرید به خود

    سینه ای چاک زنید و کمری بگشایید

    سینه بر سینه گل گر نتوانید نهاد

    باری از دور چو بلبل نظری بگشایید

    پرده خواب بود دیده ظاهربینان

    چشم دل، کوری هر بی بصری بگشایید

    اگر از سر نتوانید گذشتن، باری

    بگذرید از سر دستار، سری بگشایید

    مگر از گوهر مقصود نشانی یابید

    چشم امید به هر رهگذری بگشایید

    چند چون قطره شبنم ز پریشان نظری

    هر سحر چشم به روی دگری بگشایید؟

    چون صدف در مگشایید به هر تلخ جبین

    دیده بر چهره روشن گهری بگشایید

    از سر درد بگویید سخن چون صائب

    تا مگر روزن آه از جگری بگشایید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha