به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
حسن را حلقه خط مانع رفتن نشود
نور خورشید، نظربند ز روزن نشود
نبرد خنده ظاهر ز دل تنگ ملال
غنچه را دل تهی از خون به شکفتن نشود
باد دستان ز گرانباری زر آزادند
سنگ یک لحظه فزون بار فلاخن نشود
می شود خرده جانها یکی از وصل هزار
آه اگر دانه من واصل خرمن نشود
دل روشن ز هوادار نبالد بر خویش
شعله ور آتش یاقوت ز دامن نشود
صبح خورشید جهانتاب بود چشم سفید
چشم یعقوب محال است که روشن نشود
چاه خس پوش خطر بیش ز رهزن دارد
دوربین امن ز همواری دشمن نشود
برمیاور سر دعوی ز گریبان غرور
که علم کس به کمال از رگ گردن نشود
سوز دل کم نشد از تیغ شهادت صائب
آتش سنگ خموش از نم آهن نشود
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.