به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چه بهشتی است که دستم کمر یار شود
مغرب بوسه ام آن مشرق گفتار شود
برندارم لب خود آنقدر از لعل لبش
که دل خسته ام از درد سبکبار شود
گرد آن شمع جهانسوز بگردم چندان
که پر سوخته ام شعله دیدار شود
گر من از تلخی این درد بمیرم حیف است
که شکر خنده او شربت بیمار شود
از جگر خوردن ما عشق جگردار شده است
که شرر شعله سرکش ز خس و خار شود
خط اگر گرد رخت رنگ قیامت ریزد
چشم مست تو محال است که هشیار شود
پای بیرون منه از گوشه عزلت صائب
تا گلستان جهان یک گل بی خار شود
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.