کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در صدف چشم محال است گهر باز کند

    گره از دیده پوشیده سفر باز کند

    آه سردست گشاینده دلهای غمین

    از دل غنچه گره باد سحر باز کند

    هرکه بیرون ننها پای خود از حلقه ذکر

    چشم چون سبحه ز صد راهگذر باز کند

    زآستین دست برون گر نکند بالیدن

    کیست تا بند قبای تو دگر باز کند؟

    از وبال اختر ما نیز برون می آید

    چشم اگر در جگر سنگ شرر باز کند

    صافدل محرم و بیگانه نمی داند چیست

    که به روی همه کس آینه در باز کند

    مردم چشم مرا گر هدف تیر کنی

    به تماشای رخت چشم دگر باز کند

    چه خیال است دل آزاد شود زیر فلک؟

    مرغ در بیضه محال است که پر باز کند

    پختگی گر نکند رحم به کوته دستان

    کیست کز نخل بلند تو ثمر باز کند؟

    خبری نیست سزاوار شنیدن صائب

    گوش خود کس به امید چه خبر باز کند؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha