به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دست و دامن چه سزاوار عطای تو بود؟
ظرف دریوزه کند هرکه گدای تو بود
بی نیاز از زر و سیمند طلبکارانت
گنج زیر قدم آبله پای تو بود
خون کند در دل گلگونه حوران بهشت
خون هرکس که حنای کف پای تو بود
گنج را گوشه ویرانی بلاگردانی است
ورنه دل لایق آن نیست که جای تو بود
دامن دولت جاوید به دست آورده است
هرکه در سلسله زلف رسای تو بود
شبنمی سیر ندیده است گل روی ترا
وای بر بلبل اگر گل به صفای تو بود
خضر از سبزه خوابیده گران خیزترست
آتش شوقی اگر در ته پای تو بود
برق خار و خس تقصیر هزاران سال است
یک دم گرم که مقرون رضای تو بود
نرسد چاشنی خواب به شیرینی وصل
چه خیال است خیال تو به جای تو بود؟
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.