به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چهره ات شمع فروزان شده را می ماند
کاکلت دود پریشان شده را می ماند
در تماشای تو هر قطره خون در تن من
دیده بسمل حیران شده را می ماند
خط سبزی که برون آمده زان تنگ دهن
راز از غیب نمایان شده را می ماند
می برد دل خط سبز تو به شیرین سخنی
طوطی تازه سخندان شده را می ماند
خط نارسته دل آن لعل ز روشن گهری
در گهر رشته پنهان شده را می ماند
گر به ظاهر ز خط آن حسن ملایم شده است
گبر از ترس مسلمان شده را می ماند
از سیه کاری خط صفحه رخساره او
نامه تیره ز عصیان شده را می ماند
در تن کشته شمشیر تو از جوش نشاط
استخوان پسته خندان شده را می ماند
اشک بر چهره پر گرد و غباری که مراست
تخم در خاک پریشان شده را می ماند
سرنوشت من مجنون ز پریشان حالی
زلف از باده پریشان شده را می ماند
می شود تازه ز ایام بهاران داغم
دل من دانه بریان شده را می ماند
دانه سبحه تزویر من از دوری می
دل از توبه پشیمان شده را می ماند
دل ز فکر تو به خود ره نتواند بردن
قطره واصل عمان شده را می ماند
جان آگاه به زندان تن پر وحشت
یوسف عاجز اخوان شده را می ماند
شادی اندک دنیا و غم بسیارش
برق از ابر نمایان شده را می ماند
سخن تازه من در قلم از بیم حسود
در گلو گریه پنهان شده را می ماند
از خیالات پریشان، دل روشن صائب
آب در ریگ پریشان شده را می ماند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.