کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عاقلانی که ز زنجیر تو سر وا زده اند

    غافلانند که بر دولت خود پا زده اند

    در و دیوار ز شوق تو ندارد آرام

    کوهها را به کمر دامن صحرا زده اند

    هر قدم بی سر و پایان تو پرگار صفت

    چرخها بر سر یک آبله پا زده اند

    اشک ریزان تو هر جا گهرافشان شده اند

    مهر گوهر به لب دعوی دریا زده اند

    به قدم فیض رسان باش که روشن گهران

    بر سر خار گل از آبله پا زده اند

    نیست در عالم تجرید سبکباری هم

    گره از قاف به بال و پر عنقا زده اند

    می دهد از جگر سوخته مجنون یاد

    هر سیه خیمه که بر دامن صحرا زده اند

    فلک بی سر و پا حلقه بیرون درست

    صائب آنجا که سراپرده دلها زده اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha