صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۴۶۹: کی ز تن کار دل خسته به آرام کشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کی ز تن کار دل خسته به آرام کشد؟ مرغ وحشی چه نفس در قفس و دم کشد؟ سخت گستاخ شد از وصل دلم، می ترسم عاقبت کار من از بوسه به پیغام کشد از زبان لعل لبش تلخی گفتار نبرد نمک سنگ کجا تلخی بادام کشد؟ غم مرغان گرفتار ندارد صیاد مور از رحم مگر دانه به این دام کشد نکشد پای پر از آبله از خارستان آنچه پهلوی من از بسرت آرام کشد دانه اش از گره دام مهیا باشد هرکه را زلف گرهگیر تو در دام کشد دست کوتاه، گل از وصل فزون می چیند شانه گستاخ سر زلف دلارام کشد شکوه ای کز سر زلف تو مرا هست این است که دل عاشق و اغیار به یک دام کشد این چه کیفیت حسن است که مخمور وصال از لب بام تو می همچو لب جام کشد آب را دست درین باغ ز حیرت شد خشک کیست تا دامن آن سرو گل اندام کشد؟ پله ناز تو سنگین تر ازان افتاده است که ترا جذبه صائب به لب بام کشد صائب تبریزی