کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سر شوریده ز تسلیم به سامان گردد

    دل پریشان نشود دیده چو حیران گردد

    از پریشانی دل خانه تن زندان است

    غنچه شو تا نفس تنگ گلستان گردد

    از گشایش نبود بهره تهی مغزان را

    پسته پوچ محال است که خندان گردد

    چه کشی تیغ به رخساره گلرنگ، که خط

    کافری نیست که از تیغ مسلمان گردد

    قمری از سرو به زنهار برآرد انگشت

    در ریاضی که نهال تو خرامان گردد

    در کف آه بود بست و گشاد دل من

    ابر از باد شود جمع و پریشان گردد

    نرسد شهر به داد دل مجروح، مرا

    خوش نمک زخم من از شور بیابان گردد

    دل تسلی شود از دست نوازش صائب

    بحر ساکن اگر از پنجه مرجان گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha