کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ذره ام چشم به خورشید لقایی دارد

    استخوانم سر پیوند همایی دارد

    منزل ماست که چون ریگ روان ناپیداست

    ور نه هر قافله ای راه به جایی دارد

    درد درمان طلبیهاست که بی درمان است

    ور نه هر درد که دیدیم دوایی دارد

    بحر اگر بر صدف گوهر خود می نازد

    دامن بادیه هم آبله پایی دارد

    کشش دل به خرابات مرا راهنماست

    خانه کعبه اگر قبله نمایی دارد

    تهمت دامن آلوده و مجنون، هیهات

    این سخن را به کسی گو که قبایی دارد

    در صف اهل ریا از همه کس در پیش است

    چون علم هر که عصایی و ردایی دارد

    مژه بر هم نزد آیینه ز اندیشه چشم

    خواب راحت نکند هر که صفایی دارد

    بوالهوس شو که ز دستش به زمین نگذارند

    هر که چون جام لب بوسه ربایی دارد

    طرف فاخته را سرو به بلبل ندهد

    هر نوا گوشی و هر گوش نوایی دارد

    این که از لغزش مستانه نمی اندیشد

    می توان یافت که دل تکیه به جایی دارد

    صائب این آن غزل حافظ شیرین سخن است

    مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha