کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حسن آن روز که آیینه مصفا می کرد

    عشق در پرده زنگار تماشا می کرد

    از نفس سوختگی خال لب ساحل شد

    گوهر ما که تلاش دل دریا می کرد

    شوق هر چاک که در پرده دل می افکند

    رخنه ای بود که در گنبد مینا می کرد

    برق آن حسن جهانسوز به یکدم می سوخت

    شوق چندان که پر و بال مهیا می کرد

    سنگ اطفال مرا لنگر بیتابی شد

    ور نه دیوانه من روی به صحرا می کرد

    آن که شد گوهر جان دو جهان پامالش

    کاش یک بار نگاهی به ته پا می کرد

    هر طرف نافه دل بود که می ریخت به خاک

    هر گره کز سر زلف تو صبا وا می کرد

    به تو می داد خط بندگی یوسف را

    گر ترا دیده یعقوب تماشا می کرد

    مردم از عشق مراد دو جهان می جستند

    صائب از عشق همان عشق تمنا می کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha