کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زهر را صبر جوانمرد شکر می سازد

    خار را نخل برومند ثمر می سازد

    سر ما گرد سر دار فنا می گردد

    میوه چون پخته شود برگ سفر می سازد

    تو نداری سر آمیزش عاشق، ورنه

    با لب خشک صدف آب گهر می سازد

    ناوک غمزه ز الماس ترازو شده است

    طاقت ساده دل از موم سپر می سازد

    چون برم پی به سر خویش، که نیرنگ قضا

    هر گل صبح، مرا رنگ دگر می سازد

    هر سبکسیر درین دشت کمندی دارد

    دل بیتاب مرا موی کمر می سازد

    صائب از پرتو خورشید تواند گل چید

    هر که چون شبنم گل، دیده سپر می سازد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha