کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زقید جسم جانهای عزیز آسان برون آید

    به خوابی یوسف بی جرم از زندان برون آید

    نگیرد رنگ دنیا هر که دارد جوهر مردی

    که تیغ تیز از دریای خون عریان برون آید

    خط شبرنگ می آید برون از لعل سیرابش

    به آیینی که خضر از چشمه حیوان برون آید

    سیه گردید از عشق لباسی روزگار من

    خوشا روزی که این شمع از ته دامان برون آید

    بکش تا می توانی خشم عالمسوز را در دل

    کز این آتش به همواری گل و ریحان برون آید

    لب گورست از بی برگی قسمت لب نانش

    دهانی را که در صد سالگی دندان برون آید

    ترا کز خاک برگ خرمی روید غنیمت دان

    که برگ عیش ما از غنچه پیکان برون آید

    نمی گردد به تلخ و شور رنگ جوهر ذاتی

    که از دریا نگارین پنجه مرجان برون آید

    اگر این است انصاف و مروت کاروانی را

    چه افتاده است یوسف از چه کنعان برون آید؟

    چنان دستی است در مهمان نوازیها مرا صائب

    که چون سوفار، پیکان از دلم خندان برون آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha