به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
نفس از توبه صادق دم عیسی گردد
دست از بیعت تقوی ید بیضا گردد
پرتو شمع محال است به روزن نرسد
دل چو روشن شود اعضاء همه بینا گردد
گرد عصیان اگر از چهره دل پاک کنی
از فروغ تو زمین آینه سیما گردد
لب اگر از لب پیمانه می برداری
نفس پاک تو جان بخش چو عیسی گردد
اگر از جلوه مینا گذرانی خود را
فیض نازل به تو از عالم بالا گردد
ملک بیگانه بود بیخبری عاقل را
کسی از بهر چه در کشور اعدا گردد؟
دست رغبت ز حنای می گلرنگ بشوی
تا ز روشن گهری چون ید بیضا گردد
در حریمی که کشد خط به زمین جبهه عقل
کلک صائب ز فضولی است که گویا گردد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.