به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
در واکرده، در بسته ز دربان گردد
دولت از خانه در بسته گریزان گردد
آه مظلوم اثر در دل ظالم نکند
در سیه خانه کجا دود نمایان گردد؟
زان به صحرا ننهم روی که مجنون مرا
آتشی نیست که محتاج به دامان گردد
کوه را شورش من سر به بیابان داده است
کیست مجنون که مرا سلسله جنبان گردد
ساده لوحی بود آیینه صد نقش مراد
طوطی از آینه صاف زبان دان گردد
شود از خواب گران بیش سبکسیری عمر
سیل چون گشت گرانسنگ شتابان گردد
گر چنین تنگ شود دایره عیش و نشاط
پسته در پوست محال است که خندان گردد
می شمارم ز گرانسنگی غفلت مخمل
بستر خوابم اگر خار مغیلان گردد
می شود همچو مه بدر دلش نورانی
هرکه قانع چو مه نو به لب نان گردد
تن به لنگر ندهد کشتی طوفان زدگان
سر عاشق چه خیال است بسامان گردد؟
شد ز داغ جگر لاله مبرهن صائب
که ته دل، سیه از نعمت الوان گردد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.