صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۲۶۴: در واکرده، در بسته ز دربان گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در واکرده، در بسته ز دربان گردد دولت از خانه در بسته گریزان گردد آه مظلوم اثر در دل ظالم نکند در سیه خانه کجا دود نمایان گردد؟ زان به صحرا ننهم روی که مجنون مرا آتشی نیست که محتاج به دامان گردد کوه را شورش من سر به بیابان داده است کیست مجنون که مرا سلسله جنبان گردد ساده لوحی بود آیینه صد نقش مراد طوطی از آینه صاف زبان دان گردد شود از خواب گران بیش سبکسیری عمر سیل چون گشت گرانسنگ شتابان گردد گر چنین تنگ شود دایره عیش و نشاط پسته در پوست محال است که خندان گردد می شمارم ز گرانسنگی غفلت مخمل بستر خوابم اگر خار مغیلان گردد می شود همچو مه بدر دلش نورانی هرکه قانع چو مه نو به لب نان گردد تن به لنگر ندهد کشتی طوفان زدگان سر عاشق چه خیال است بسامان گردد؟ شد ز داغ جگر لاله مبرهن صائب که ته دل، سیه از نعمت الوان گردد صائب تبریزی