به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
زسوز عشق داغی بر دل افگار می باید
چراغی بر سر بالین این بیمار می باید
زلعل آبدار او تمنایی که من دارم
مرا در دست صد انگشتر زنهار می باید
پریشان دارد از صد رهگذر تسبیح، احوالم
مرا شیرازه ای از رشته زنار می باید
به زهر چشم تنها پاس نتوان داشت خوبی را
گل بی خار را شبنم دل بیدار می باید
زلیخا دامن امید را بیهوده نگشاید
عبیر پیرهن را چشم چون دستار می باید
زچشم مست دارد عذرخواهی گر ننوشد می
همین سابقی میان میکشان هشیار می باید
چه سود از کارفرمایان ظاهر بی دماغان را؟
که در دل کارفرمایی زذوق کار می باید
متاع یوسفی حیف است باشد فرش در زندان
تکلف برطرف، دیوانه در بازار می باید
به از اشک ندامت نیست صائب هیچ تسبیحی
ترا گر سبحه ای از بهر استغفار می باید
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.