صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۲۲۵: زسوز عشق داغی بر دل افگار می باید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زسوز عشق داغی بر دل افگار می باید چراغی بر سر بالین این بیمار می باید زلعل آبدار او تمنایی که من دارم مرا در دست صد انگشتر زنهار می باید پریشان دارد از صد رهگذر تسبیح، احوالم مرا شیرازه ای از رشته زنار می باید به زهر چشم تنها پاس نتوان داشت خوبی را گل بی خار را شبنم دل بیدار می باید زلیخا دامن امید را بیهوده نگشاید عبیر پیرهن را چشم چون دستار می باید زچشم مست دارد عذرخواهی گر ننوشد می همین سابقی میان میکشان هشیار می باید چه سود از کارفرمایان ظاهر بی دماغان را؟ که در دل کارفرمایی زذوق کار می باید متاع یوسفی حیف است باشد فرش در زندان تکلف برطرف، دیوانه در بازار می باید به از اشک ندامت نیست صائب هیچ تسبیحی ترا گر سبحه ای از بهر استغفار می باید صائب تبریزی