کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا دوری به جای خویش با آن سیمتن باشد

    اگر صد سال چون آیینه در آغوش من باشد

    ندارد عاشق خورشید در آغوش گل راحت

    که شبنم خون خود را می خورد تا در چمن باشد

    کیم من تا زنم در دامن گل دست گستاخی؟

    مرا این بس که خاری زین چمن در پای من باشد

    بپوشد چشم اگر بی پرده بیند ماه کنعان را

    عزیزی را که از یوسف نظر بر پیرهن باشد

    زشور عشق دلگیری ندارد جان مشتاقان

    چه زین خوشتر که ماهی را کف دریا کفن باشد؟

    نسازد نور یکتایی دو دل پروانه ما را

    اگرچه صد هزاران شمع در یک انجمن باشد

    مشو قانع به تحسین زبان از مستمع صائب

    که دل برخاستن از جای، تحسین سخن باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha