صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۰۹۴: مرا دوری به جای خویش با آن سیمتن باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا دوری به جای خویش با آن سیمتن باشد اگر صد سال چون آیینه در آغوش من باشد ندارد عاشق خورشید در آغوش گل راحت که شبنم خون خود را می خورد تا در چمن باشد کیم من تا زنم در دامن گل دست گستاخی؟ مرا این بس که خاری زین چمن در پای من باشد بپوشد چشم اگر بی پرده بیند ماه کنعان را عزیزی را که از یوسف نظر بر پیرهن باشد زشور عشق دلگیری ندارد جان مشتاقان چه زین خوشتر که ماهی را کف دریا کفن باشد؟ نسازد نور یکتایی دو دل پروانه ما را اگرچه صد هزاران شمع در یک انجمن باشد مشو قانع به تحسین زبان از مستمع صائب که دل برخاستن از جای، تحسین سخن باشد صائب تبریزی