به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
زخون دل شراب، از پاره دل کن کباب خود
مبر در پیش هر بی آبرو زنهار آب خود
کف آبی به دست خویش تا ممکن بود خوردن
غبارآلوده منت مکن از کوزه آب خود
اگر داری به زیر خاک چشم خواب آسایش
هم اینجا پاک کن با مردم عالم حساب خود
مشو فارغ زپیچ و تاب تا آسان شود کارت
که جوهر رخنه در فولاد کرد از پیچ و تاب خود
نمی پیچد به دست و پا ره خوابیده چون مارش
به منزل افکند از دوربینی هر که خواب خود
دل نورانی خود را مصفا از علایق کن
نهان در ابر خواهی داشت تا کی آفتاب خود؟
نگردد سبز از خجلت میان مردمان صائب
دریغ از همرهان چون خضر هر کس داشت آب خود
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.