به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
سخن پوشیده در لعل لب جانان نمی ماند
اگرچه در عدم باشد سخن پنهان نمی ماند
نپوشد خط مشکین آب و رنگ لعل جانان را
نهان در تیرگی این چشمه حیوان نمی ماند
به خوابی می شود آزاد روح از قید آب و گل
تمام عمر ماه مصر در زندان نمی ماند
شود هر اختری زیر فلک در وقت خود طالع
رسد چون نوبت نان طفل بی دندان نمی ماند
بشو دست از دل آسوده در دوران زلف او
که گر این است چوگان، گوی در میدان نمی ماند
سخن بر گرد عالم می دود گر رتبه ای دارد
متاع یوسفی در گوشه دکان نمی ماند
همانا دانه امید ما را سوخت نومیدی
وگرنه تخم در زیر زمین پنهان نمی ماند
کدامین شوخ چشم امروز جا دارد درین گلشن؟
که در کاویدن دل خارش از مژگان نمی ماند
به دلتنگی قناعت کن ثبات عمر اگر خواهی
که چون شد غنچه گل، در بوستان چندان نمی ماند
عبث در پنبه داغ خویش پنهان می کنم صائب
چراغ شوخ هرگز در ته دامان نمی ماند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.