کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کسی کز عقل وحشی شد چون مجنون بد نمی بیند

    زخود رم کرده آزاری زدام و دد نمی بیند

    سبکروحی که شد سرگرم سیر عالم بالا

    سرش چون شمع اگر در زیر پا افتد نمی بیند

    درین عبرت سرا سالک ره باریک عقبی را

    زدنیا چشم ظاهر تا نمی پوشد نمی بیند

    غباری نیست بر خاطر زشبنم باغ جنت را

    دل روشن زچوب منع دست رد نمی بیند

    زند آیینه را بر سنگ اگر چون خضر اسکندر

    میان خویش و آب زندگانی سد نمی بیند

    مگر حفظ الهی دستگیر مردمان گردد

    وگرنه پیش پای خود یکی از صد نمی بیند

    ندارد جز گرستن خنده بیهوده انجامی

    مآل خویش را برقی که می خندد نمی بیند

    به زیر پایه بید آن که از خورشید آساید

    زهر برگی به فرقش تیغ می بارد نمی بیند

    به این باریک بینی عنکبوت از حرص کوته بین

    که خود پیش از مگس در دام می افتد نمی بیند

    کسی کز چشم بد فرزند خود را پاس می دارد

    به فرزند کسان صائب به چشم بد نمی بیند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha