به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دل تاریک من روشن زفیض صبحگاهی شد
چراغ من جهان افروز زین نور الهی شد
سر خود گوی چوگان حوادث کرد بی مغزی
که با داغ جنون قانع به تاج پادشاهی شد
بهار دیده نظارگی شد چون گل رعنا
زعشق لاله رویان چهره هر کس که کاهی شد
امید من یکی صد شد به دور خط از ان لبها
چو آب زندگانی قسمت خضر از سیاهی شد
زبدخویی چرا بازیچه شیطان شود آدم؟
زخلق خوش توان تا مظهر لطف الهی شد
عزیزان جهان را خوار سازد پاکدامانی
اسیر چاه و زندان ماه مصر از بیگناهی شد
سر خود در سر زینت مکن چون کوته اندیشان
که عمر شمع کوته بقر سر زرین کلاهی شد
سبکروحانه پیش از مرگ ترک جسم خاکی کن
چو زین ویرانه بیرون عاقبت خواهی نخواهی شد
به از خجلت شفیعی نیست صائب رو سیاهان را
که جرم اندک من بی شمار از عذرخواهی شد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.