صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۰۷۷: نگار نوخطی رام نگاه صید بندم شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگار نوخطی رام نگاه صید بندم شد عجب آهوی مشکینی گرفتار کمندم شد دم عیسی کند کار دم شمشیر با جانم گوارا بس که درد او به جان دردمندم شد من آن آتش نوا مرغم که در هر دامی افتادم به دفع دیده بد دانه اش یکسر سپندم شد درین مدت که چون آب روان در پایش افتادم چه غیر از بار دل حاصل از ان سرو بلندم شد؟ منم آن غنچه دلگیر باغ آفرینش را که خواب نرگس مخمور تلخ از زهر خندم شد تلاش چاه بیش از جاه دارم چون مه کنعان که از افتادگیها پایه عزت بلندم شد زهربندی به آن پیمان گسل افزود پیوندم زتیغ او جدا هر چند صائب بندبندم شد صائب تبریزی