به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
فروغ حسن یار از چهره گلزار پیدا شد
درین گلزار آخر یک گل بی خار پیدا شد
زچشم بد خدا آن خط مشکین را نگه دارد
که از هر حلقه اش انگشتر زنهار پیدا شد
سراپا چشم شو تا دامن دولت به دست آری
به خاب ناز رو چون دولت بیدار پیدا شد
محک از کارهای سخت باشد شیرمردان را
به مردم جوهر فرهاد در کهسار پیدا شد
مسلمان می شمردم خویش را، چون شد دلم روشن
ز زیر خرقه ام چون شمع صدزنار پیدا شد
مرا صائب به فکر کار عشق انداخت بیکاری
عجب کاری برای مردم بیکار پیدا شد!
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.