صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۰۱۲: لبش از خنده دندان نما جان تازه می سازد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لبش از خنده دندان نما جان تازه می سازد شراب صبح جان می پرستان تازه می سازد اگرچه صفحه روی تو از خط کافرستان شد همان صبح بناگوش تو ایمان تازه می سازد نظر سیراب می گردد چو یاقوت از تماشایش سفالی را که آن خط چوریحان تازه می سازد غبار خاطر من بیش می گردد زتردستان زمین تشنه را هر چند باران تازه می سازد نسیم صبح پیغام که می آرد به این گلشن؟ که از هر غنچه شاخ گل گریبان تازه می سازد دل آزاده ما هم زبرگ عیش می بالد لباس سرو را گر نوبهاران تازه می سازد مدار امید آسایش برون نارفته از عالم نفس غواص در بیرون عمان تازه می سازد فریب مردمی صائب مخور از چشم پرکارش که از بهر شکستن عهد و پیمان تازه می سازد صائب تبریزی