کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به کشت خشمگینان آتش از ابر بلا ریزد

    به قدر تلخرویی زهر از تیغ قضا ریزد

    شکوهی هست با بی برگی ارباب قناعت را

    که آتش را دل از چین جبین بوریا ریزد

    نگیرد صبح اگر ساقی به یک پیمانه دستم را

    چنان لرزم که نقش از بال مرغان هوا ریزد

    به دشواری زرنگ و بو گرانجان دست بردارد

    که از سیمای ناخن دیرتر رنگ حنا ریزد

    حلاوت می برد از زندگانی تلخی منت

    چرا کس آبروی خود پی آب بقا ریزد؟

    به شرطی می کنم کوته، زبان دعوی خون را

    که یک بار دگر خونم به جای خونبها ریزد

    نمی آید به کف دامان رنگ رفته از کوشش

    مکن کاری که رنگ از روی گلهای حیا ریزد

    چرا آیینه از اقبال صیقل روی برتابد؟

    محال است این که صائب را دل از تیغ فنا ریزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha