صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۰۵۲: به کشت خشمگینان آتش از ابر بلا ریزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به کشت خشمگینان آتش از ابر بلا ریزد به قدر تلخرویی زهر از تیغ قضا ریزد شکوهی هست با بی برگی ارباب قناعت را که آتش را دل از چین جبین بوریا ریزد نگیرد صبح اگر ساقی به یک پیمانه دستم را چنان لرزم که نقش از بال مرغان هوا ریزد به دشواری زرنگ و بو گرانجان دست بردارد که از سیمای ناخن دیرتر رنگ حنا ریزد حلاوت می برد از زندگانی تلخی منت چرا کس آبروی خود پی آب بقا ریزد؟ به شرطی می کنم کوته، زبان دعوی خون را که یک بار دگر خونم به جای خونبها ریزد نمی آید به کف دامان رنگ رفته از کوشش مکن کاری که رنگ از روی گلهای حیا ریزد چرا آیینه از اقبال صیقل روی برتابد؟ محال است این که صائب را دل از تیغ فنا ریزد صائب تبریزی