کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سرشک گرم در چشم تر من خواب می سوزد

    به آب خود چراغ گوهر شب تاب می سوزد

    زتاب عارض او چون نسوزد آب در چشمم؟

    که از نظاره اش در چشم گوهر آب می سوزد

    هوای خانه می ریزد زیکدیگر حبابم را

    نفس بیهوده در ویرانیم سیلاب می سوزد

    چرا آرام یک جا در بدن پیکان نمی گیرد؟

    اگر نه ظلم در چشم ستمگر خواب می سوزد

    پشیمانی ندارد صرف کردن عمر در طاعت

    که دل زنده است هر شمعی که در محراب می سوزد

    نمی سازد سبک درد گران را پرسش رسمی

    مرا بیش از تغافل گرمی احباب می سوزد

    زقرب شمع اگر آتش فتد در جان پروانه

    دل پر رخنه عاشق زچندین باب می سوزد

    شود از خوابگاه نرم افزون پرده غفلت

    مرا افزون زسرما بستر سنجاب می سوزد

    زبان در کام کش در حلقه روشندلان صائب

    که بی نورست هر شمعی که در مهتاب می سوزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha