کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غبار تیره بختی از دهان شکوه می خیزد

    به قدر شق سیاهی از زبان خامه می ریزد

    بر آن عاشق سرشک شمع آب زندگی گردد

    که چون پروانه بیباک از آتش نپرهیزد

    همان سرگشته چون موج سرایم در بیابانها

    به جای سبزه خضر از رهگذر من اگر خیزد

    امید دستگیری دارم از رهبر در آن وادی

    که خار از سرکشی در دامن رهرو نیاویزد

    غرور زهد آن روز از سر زاهد رود بیرون

    که از اشک ندامت آب بر دست سبو ریزد

    زشرم آن تبسمهای شرم آلود جا دارد

    که شکر خند گل در آستین غنچه بگریزد

    ز آه آتشین در پرده دل می زنم آتش

    چو بینم شمع در بال و پر پروانه آمیزد

    نظر بر صبح دارد گریه شبخیز من صائب

    که انجم تخم خود را در زمین پاک می ریزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha