کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل خام مرا رخسار آتشناک می سازد

    که عود خام را آتش زهستی پاک می سازد

    به طوف خاک ناحق کشتگان دامن کشان رفتن

    زحرف دعوی خون سینه ها را پاک می سازد

    زدام سرو بالایی رهایی آرزو دارم

    که طوق قمریان را حلقه فتراک می سازد

    تمنای ترحم دارم از خونریز مژگانی

    که تیغ خود به دامان قیامت پاک می سازد

    چنان کز پرده شب رهزنان را جرأت افزاید

    نقاب خط مشکین حسن را بیباک می سازد

    از ان ننشیند از طوفان به دامن گرد ساحل را

    که از دریای گوهر با خس و خاشاک می سازد

    زهمراهان یکدل شوق سالک بیشتر گردد

    گرانی سیل را در جستجو چالاک می سازد

    فروغ عارض او سیل خون از دیده می آرد

    اگر خورشید گاهی دیده ای نمناک می سازد

    صفای روی خوبان است در دلسوزی عاشق

    که این آیینه را خاکستر دل پاک می سازد

    گرفتاری بهار بی خزانی زیر پر دارد

    که جوش گل گریبان قفس را چاک می سازد

    خروش سیل صائب می شود در کوهسار افزون

    مرا سنگ ملامت بیشتر چالاک می سازد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha