کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کیست کز عشاق پیغامی رساند یار را

    وز فراموشان دهد یاد آن فرامش کار را

    شد دلم آزرده زخم غم هجران کجاست

    مرهم وصلی که از دل چیند آن آزار را

    ز اشک خونین سرخرویی هاست پیش مردمم

    حق گزاری چون کنم این دیده خونبار را

    خون ازان گریم ز هجر او که در خون غرقه به

    دیده کو لایق نباشد دولت دیدار را

    پار گفت آن مه برایم با تو خوش سال دگر

    شد چنان امسال کاندر خواب جویم پار را

    بهر خود نام سگ آن در نخواهم عاریت

    چون پسندم بر شعار دولتش این عار را

    سر به بالین جدایی دید جامی را طبیب

    گفت جز مردن علاجی نیست این بیمار را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha