کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کشتی مرا ز هجر رخ جانفزای خویش

    ای ناخدای ترس بترس از خدای خویش

    زاهد که جا به گوشه محراب می کند

    گر بیند ابروی تو نماند به جای خویش

    حیف است بر زمین کف پای تو فرش کن

    از پرده های دیده من زیر پای خویش

    کوته فتاد رشته عمرم خدای را

    یک تار مو ببخش ز زلف دو تای خویش

    دور از رخ تو ماند دلم بی سرود عیش

    بلبل چو گل ندید فتاد از نوای خویش

    از خویش و آشنا همه بیگانه گشته ام

    تا دیده ام سگان تو را آشنای خویش

    تو پادشاه حسنی و جامی گدای تو

    ای پادشاه مرحمتی بر گدای خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha