به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دیدم تو را و رفت ز دست اختیار دل
آری ز دست دیده خراب است کار دل
هر نخل آرزو که نشاندم ز قد تو
در باغ جان نداد بری غیر بار دل
ترکی ست چشم مست تو کز ابرو و مژه
تیر و کمان کشیده به قصد شکار دل
دل سوخت ز آتش غم و پیکان به سینه ماند
هم یادگار تیر تو هم یادگار دل
دل دادمت که گر بودش بی قراریی
از جور روزگار شوی غمگسار دل
تو غمگسار ناشده بردی قرار ازو
با تو چنین نبود ز اول قرار دل
جامی به پرده دل خود ساخت جای تو
یعنی درون پرده تویی رازدار دل
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.