به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چنین

1570عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

الله الله کیست مست باده ناز این چنین

کرده با خونین دلان بدمستی آغاز این چنین

چند بار سرکشم خواهم فکندن در رهش

گر رسد بار دگر مست و سرانداز این چنین

قالب فرسوده را خواهد شکستن چون قفس

مرغ جان را گر بود سوی تو پرواز این چنین

راز عشقت را چو جان می خواستم دارم نهان

وه چه بودی گر نبودی گریه غماز این چنین

زار می بیند مرا وانگه تغافل می کند

از چه شد نامهربان آن نازنین باز این چنین

می ندانم چشم بهبود از کجا دارم که هست

عشق بدخو یار ظالم چرخ ناساز این چنین

گر سر جامی نگشتی پست زیر پای دوست

کی میان عاشقان بودی سرافراز این چنین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...2شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...3شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 4شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...5شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 6شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 7شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...8شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 9شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...10شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 11شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...12شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...13شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 14شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 15شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 16شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...17شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 18شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 19شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...20شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 21شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 22شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 23شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 24شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 25شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 26شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 27شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...28شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 29شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 30شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...31شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 32شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 33شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 34شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 35شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 36شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...37شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 38شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 39شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...40شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...41شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 42شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...43شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...44شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 45شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 46شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 47شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...48شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 49شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 50شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 51شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...52شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 53شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 54شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 55شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 56شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 57شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...58شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 59شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...60شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...61شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...62شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 63شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 64شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...65شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 66شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 67شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 68شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 69شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 70شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 71شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 72شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...73شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 74شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...75شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 76شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 77شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 78شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 79شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 80شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 81شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 82شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 83شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 84شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 85شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...86شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 87شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...88شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 89شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 90شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 91شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 92شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 93شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...94شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 95شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 96شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 97شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 98شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 99شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 100شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 101شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 102شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...103شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 104شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 105شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 106شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 107شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 108شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 109شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 110شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...111شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 112شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 113شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 114شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 115شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 116شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...117شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 118شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 119شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 120شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 121شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 122شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 123شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...124شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...125شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 126شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...127شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...128شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 129شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 130شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 131شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 132شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 133شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 134شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 135شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...136شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 137شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...138شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...139شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 140شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 141شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 142شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 143شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...144شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...145شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 146شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 147شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 148شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 149شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 150شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 151شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 152شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 153شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 154شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 155شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 156شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 157شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 158شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 159شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...160شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 161شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...162شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 163شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 164شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 165شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...166شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 167شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 168شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 169شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 170شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 171شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...172شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...173شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 174شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 175شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 176شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...177شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 178شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 179شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 180شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 181شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 182شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 183شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...184شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 185شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 186شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 187شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 188شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 189شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 190شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 191شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 192شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 193شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 194شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...195شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 196شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...197شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 198شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 199شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 200شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 201شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 202شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 203شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 204شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...205شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 206شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...207شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...208شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 209شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...210شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 211شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 212شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 213شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...214شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 215شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 216شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 217شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 218شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 219شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 220شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...221شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 222شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 223شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 224شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 225شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 226شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 227شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 228شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 229شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 230شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 231شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 232شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 233شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 234شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 235شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 236شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 237شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 238شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...239شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 240شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 241شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 242شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 243شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 244شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...245شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 246شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 247شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 248شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 249شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ