کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان

    بر دل از وی غم و باریست که گفتن نتوان

    دل وحشی که نشد رام کسی وه که کنون

    صید فتراک سواریست که گفتن نتوان

    گر به خونابه برون نقش و نگار است چه باک

    که درون نقش و نگاری ست که گفتن نتوان

    صید چشمت به دلیری نرهد کان آهو

    آن چنان شیر شکاری ست که گفتن نتوان

    گر شدم مست جمالت چه عجب کین گل نو

    از کهن باغ بهاری ست که گفتن نتوان

    سخنت معجز از آنست که این حرف شگرف

    از لب نکته گذاری ست که گفتن نتوان

    چند پرسید ز جامی که بگو یار تو کیست

    گلرخی لاله عذاری ست که گفتن نتوان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha