کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر دم به دیده دگری خانه می کنی

    هم خانگی به مردم بیگانه می کنی

    دل را نشان به زاویه هجر می دهی

    دیوانه را مقام به ویرانه می کنی

    دستم گرفته غوطه دهی در خم ای سپهر

    چون خاک قالبم گل پیمانه می کنی

    ای شمع بزم حسن تو را گرم می کند

    دلسوزیی که بر سر پروانه می کنی

    می پروری ز گریه دلا مهر خال او

    از فیض ابر تربیت دانه می کنی

    بگشا گره ز طره مشکینش ای صبا

    تا چند جعد سنبل تر شانه می کنی

    جامی دگر به مدرسه رفتن وظیفه نیست

    وقت است اگر عزیمت میخانه می کنی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha