کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اغیار را مدام می از جام زر دهی

    چون دور ما رسد همه خون جگر دهی

    جانم ز شوق سوخت چه باشد اگر گهی

    بویی ز پیرهن به نسیم سحر دهی

    ای باد اگر کنی سوی آن آستان گذر

    از من هزار بوسه بر آن خاک در دهی

    ور در حریم حرمت او بار باشدت

    از حال خستگان فراقش خبر دهی

    بیماری مرا نتواند کسی علاج

    خیز ای طبیب چند مرا درد سر دهی

    ساقی شتاب کن که بود محنت فراق

    گردد فرامش ار دو سه جام دگر دهی

    جامی به جان رسید ز غم کاش ای اجل

    از جام مرگ شربت او زودتر دهی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha