کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان شوی

    برق خرمن سوز عقل و هوش و صبر و جان شوی

    بس که کشتی خلق اگر پیوند عمر خود کنی

    عمرشان در ملک خوبی شاه جاویدان شوی

    دل جدا دیده جدا مهمانسرای آراسته ست

    تا کجا محمل فرود آری که را مهمان شوی

    تو نه آنی کز تو یابد کنج تاریکم فروغ

    روز اگر خورشید رخشان شب مه تابان شوی

    غنچه نازی تو من ابر چمن نبود شگفت

    گر ببینی گریه زار من و خندان شوی

    گفتیم حیران چرایی گر تو هم در آینه

    صورت خود بینی از من بیشتر حیران شوی

    رسم دلجویی نکو دانی نمی دانم چرا

    چون رسد نوبت به جامی این چنین نادان شوی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha