کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون شیشه

    به هم خورند می لعل از آبگون شیشه

    ز رشک لعل تو هر خون که خورده بود اکنون

    به همدمی قدح می دهد برون شیشه

    به سجده درت از دیده ریخت خون دلم

    بلی شراب بریزد چو شد نگون شیشه

    دلم خیال تو را جای شد ز عشوه عشق

    چنانکه جای پری گردد از فسون شیشه

    دل مرا به ملامت میازما که کسی

    به سنگ خاره نکرده ست آزمون شیشه

    به جای باده پر آب حیات شد هرگه

    خیال لعل تو آورد در درون شیشه

    تمام شد می ازان لب فسانه گو جامی

    که موج دیده ما پر کند ز خون شیشه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha