به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون در او
شیشه سبز است و اشکم باده گلگون در او
شد جهان از اشک من دریا و می ترسم شود
غرقه از بار دل من زورق گردون در او
جا درون دل گرفتی چاکش از پیکان بدوز
تا نیابد ره خیال غیری از بیرون در او
رشته جان گر ز زلفت نگسلد چندین مپیچ
جان من گو باش یک تار دگر افزون در او
عشق تو هوشم ز دل بربود ترک عشوه ده
باده مست افتاد و مردافکن مریز افیون در او
روی مجنون بود در لیلی ولی زد بحر عشق
عاقبت موجی که گم شد لیلی و مجنون در او
مخزن سلطان عشق آمد دل جامی و نیست
جز خیال لعل جانان گوهری مخزون در او
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.