به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
زهی رویت ز هر رویی نموده
به جز روی تو خود رویی نبوده
نموده روی خویش از حسن خوبان
دل عشاق بی سامان ربوده
فروغ روی تو عالم بگیرد
ز زلفت گر شود تاری گشوده
نداند سر عشقت کس به از تو
که هم خود گفته ای هم خود شنوده
اگر ماند همه اعیان عالم
به خلوتخانه وحدت غنوده
وگر نقش همه ذرات عالم
شود ز آیینه هستی نموده
نگردد قدس ذات لایزالت
ازان یک کاسته زین یک فزوده
ثنای ذات تو جامی چه داند
چه گوید ناستوده از ستوده
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.