به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده
دردی درد به خون جگر آشامان ده
هر که دردی نکشد گر چه سر خاصان است
بکش افسار و سرش در گله عامان ده
مشرب دردکشی نیست نکونامان را
مطربا خیز و صلا در صف بدنامان ده
زاهدان ز آتش ما سوختگان محرومند
شرری یا رب ازین شعله به آن خامان ده
چون ز شوق تو کشم سر به گریبان عدم
بهر عطر کفنم گردی ازان دامان ده
نیست بی مقدم تو کار مرا سامانی
قدمی رنجه کن و کار مرا سامان ده
جامی ایام گل از صومعه سوی چمن آی
خرقه زهد به تاراج گل اندامان ده
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.