به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزیده
با خویشتن آمیخته وز خلق بریده
هر تار تعلق که بریده ست ز اغیار
چون کرم بریشم همه بر خویش تنیده
خود خلق و تمنا کند از خلق رهایی
از خلق کسی چون رهد از خود نرهیده
یک بار به گردی نرسید از ره مردی
زنهار گمانش نبری مرد رسیده
از کعبه و از کعبه روان دم زند اما
زان قافله بانگ جرسی هم نشنیده
از کسب معارف شده مشعوف ز خارف
درهای ثمین داده و خر مهره خریده
جامی صفت جام می عشق مپرسش
کان جام ندیده ست و زان می نچشیده
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.