کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من بی او

    مرا صد بار مردن به که یک دم زیستن بی او

    نسیما سوی او کن ره ببر همراه خود جان را

    که جان آنجا رسد باری اگر ماند بدن بی او

    مذاق جان شیرین چاشنی هجر نادیده

    چه داند تلخی عیشی که دارد کوهکن بی او

    ز هر گل می خلد در سینه خاری بی رخ خویش

    چه می خوانی مرا ای باغبان سوی چمن بی او

    مپرس ای همنشین مهربان شرح غم هجران

    زبان من ز کار افتاده نتوانم سخن بی او

    همه آفاق را دانم که سوز من شود روشن

    ز بس چون شمع گریم زار در هر انجمن بی او

    ازان مه ماند جامی ای اجل تاراج عمرش کن

    که آن مسکین به جان است از حیات خویشتن بی او

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha